اطلاع راه های تماس
و مشاوره با وکیل
 
ساعات کاری دفتر
9:00 تا 18:00

واژگان حقوق تجارت

 

فعالیت تجاری :

فعالیت تجاری عملیاتی است که شرط حتمی آن وجود استمرار است (مثل تصدی حمل و نقل)


معاملات برواتی :

منظور از معاملات برواتی اعمال حقوقی است که روی بروات انجام می شود و ایجاد حمل و نقل آن را محقق می کند.یعنی صدور، قبولی، ظهرنویسی و ضمانت.


عملیات توزیعی :

اعمالی است به منظور رساندن کالا از تولید کننده یا فروشنده عمده به دست مصرف کننده انجام می شود. عمده ترین عمل توزیعی تجاری، همان خرید و فروش یا تحصیل مال منقول به قصد فروش یا اجاره است.


عملیات تجاری - تولیدی :

فعالیت تولیدی تبدیل شیی به شی دیگر است؛ به عبارتی تاسیس و به کار انداختن هر قسم کارخانه مشروط بر اینکه برای رفع حوائج شخصي نباشد. 


عملیات خدماتی :

به عملیاتی گفته می شود که یا متضمن کاری از جانب تاجر به مشتری است و یا مستلزم این است که مالی از تاجر در اختیار مشتری قرار بگیرد.


خدمات واسطه ای :

تجار واسطه آنهایی هستند که خدمت خود را وسیله تسهیل امور مشتریان خود ، اعم از تجار یا غیر تاجر قرار می دهند.تجار واسطه اعم است از دلالان، حق العمل کاران و متصدیان تاسیساتی.


دلّال :

دلال کسی است که در قبال اخذ اجرت ، واسطه انجام دادن معاملاتی می شود یا برای کسی که می خواهد معاملاتی انجام دهد طرف معامله پیدا می کند.


حق العمل کار :

حق العمل کار مانند دلال واسطه انجام دادن معامله است. او به نام خود و به حساب آمر معامله می کند و در مقابل این کار حق العمل دریافت می دارد.(آمر کسی است که دلال به دستور او واسطه معامله می شود.)


عامل :

عامل نماینده تاجر است و تجارتخانه ها در شهر های سرحدی و غیره است و امور مربوط به گمرک و غیره را انجام می دهد و کالا را به متصدی حمل و نقل تحویل می دهد.


متصدیان تاسیساتی :

تصدی به هر نوع تاسیساتی که برای انجام بعضی از امور ایجاد می شود از قبیل تسهیل معاملات ملکی یا پیدا کردن خدمه یا تهیه و رساندن ملزومات و غیره.


بارنامه :

 بارنامه یک سند تجاری عام است. بارنامه در واقع سند مالکیت کالای در حال حمل است.بارنامه ممکن است در دو حالت صادر شود: بارنامه در وجه حامل و بارنامه در وجه معین.


خدمات مالی :

قانونگذار قانون تجارت خدمات مالی را منحصر به عملیات بانکی، صرافی،بیمه و بورس کرده است.


خدمات بانکی :

عملیات بانکی نه در قانون تجارت و نه در قوانین هیچ تعریفی نشده است؛ چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب. فقط در قانون پولی و بانکی پیش بینی شده است که تشخیص عملیات بانکی با شورای پول و اعتبار می باشد(شورای پول و اعتبار از ارکان بانک مرکزی محسوب می شود)


عملیات صرافی :

کار اصلی صراف تبدیل پول محلی به محل دیگر است که از دیرباز عمل تجاری تلقی می شده است و صرافان تاجر تلقی می شوند. در حال حاضر بانکها قسمت عمده عملیات صرافی در ایران را انجام می دهند. اما تعداد محدودی از اشخاص نیز به طور مستقل به امور صرافی اشتغال دارند.


عملیات بیمه :

 قانون تجارت ایران به صراحت عملیات بیمه (اعم از بحری یا غیر بحری )را تجاری تلقی میکند. بیمه عقد است که به موجب آن یک طرف تعهد می کند در ازای پرداخت وجه یا وجوهی از طرف دیگر در صورت وقوع یا بروز حادثه خسارات وارده را جبران نموده یا وجه معینی بپردازد.- متعهد را بیمه گر، طرف تعهد را بیمه گذار، وجهی که بیمه گذار به بیمه گر می پردازد را حق بیمه و آنچه را که بیمه می شود موضوع بیمه می نامند. هر موسسه ای که به چنین عملی مبادرت کند موسسه بیمه تلقی می شود و باید به صورت شرکت سهامی خاص تشکیل شود.


بورس :

بورس محلی است که در آن اوراق بهادار به ویژه شرکت های سهامی عام داد و ستد می شود. افراد فعال در بورس سهام شرکت ها را خریداری می کنند و در صدد آن هستند با فروش سهام خریداری شده در زمان کوتاه به سود دست یابند.


اوراق بهادار :

هر نوع ورق یا سندی است که متضمن حقوق مالی قابل نقل و انتقال برای مالک آن باشد. تعیین و اعلام اوراق بهادار قابل معامله بر عهده شورای عالی بورس و اوراق بهادار است. 


بورس اوراق بهادار :

بازاری است متشکل و خود انتظام که در آن اوراق بهادار مانند سهام شرکت ها توسط کارگزاران و معامله گران مورد داد و ستد قرار می گیرد. بورس اوراق بهادار در قالب شرکت سهامی عام تاسیس و اداره می شود.


بورس کالا :

بازاری متشکل و خود انتظام در آن به طور منظم کالاهای معینی با روش های مشخصی مورد معامله قرار میگیرد.مانند بورس فلزات بورس نفت . بورس کالا در قالب شرکت سهامی عام تاسیس و اداره می شود.


معاملات دریایی :

سلسله عملیات معمول در تجارت دریایی عمل تجاری تلقی می شود: کشتی سازی، خرید و فروش کشتی و کشتیرانی داخلی یا خارجی و معاملات راجع به آنها.


آواری :

خسارات وارده بر کالای در حال حمل و نقل را آواری می گویند.


خسارت بحری :

به دلیل اینکه حمل و نقل کالا معمولا دریایی است به خسارات در حمل و نقل دریایی خسارات بحری گفته می شود.


دفاتر تجاری : 

هر تاجری به استثنای کسبه جزء مکلف است دفاتر ذیل یا دفاتر دیگری را که
وزارت عدلیه به موجب نظامنامه قائم‌مقام این دفاتر قرار‌می‌دهد داشته باشد: 1) دفتر روزنامه.2) دفتر کل.3) دفتر دارایی.4) دفتر کپیه.


دفتر روزنامه : 

دفتر روزنامه دفتری است که تاجر باید همه روزه مطالبات و دیون و داد و ستد تجارتی و معاملات راجع به اوراق تجارتی (‌از قبیل خرید و‌فروش و ظهرنویسی) و
به طور کلی جمیع واردات و صادرات تجارتی خود را به هر اسم و رسمی که باشد و وجوهی را که برای مخارج شخصی خود‌برداشت می‌کند در آن دفتر ثبت نماید.


دفتر کل : 

دفتر کل دفتری است که تاجر باید کلیه معاملات را لااقل هفته یک مرتبه از دفتر روزنامه استخراج و انواع مختلفه آن را تشخیص و جدا‌کرده هر نوعی را در صفحه مخصوصی در آن دفتر به طور خلاصه ثبت کند.


دفتر دارایی :

 دفتر دارایی دفتری است که تاجر باید هر سال صورت جامعی از کلیه دارایی منقول و غیر منقول و دیون و مطالبات سال گذشته خود را به‌ریز ترتیب داده در آن دفتر ثبت و امضاء نماید و این کار باید تا پانزدهم فروردین سال بعد انجام پذیرد.


دفتر کپیه : 

دفتر کپیه دفتری است که تاجر باید کلیه مراسلات و مخابرات و صورت‌حسابهای صادره خود را در آن به ترتیب تاریخ ثبت نماید.
‌تبصره - تاجر باید کلیه مراسلات و مخابرات و صورت‌حسابهای وارده را نیز به ترتیب تاریخ ورود مرتب نموده و در لفاف مخصوصی ضبط کند.


شرکت تجاری :

شرکت تجاری قراردادی است که به موجب آن دو یا چند نفر توافق می کنند سرمایه مستقلی را که از جمع آورده های آنها تشکیل می شود، ایجاد کنند و به موسسه ای که برای انجام مقصود خاصی تشکیل می گردد، اختصاص دهند و در منافع و زیان های احتمالی حاصل از بکارگیری سرمایه سهیم شوند.


مرجع ثبت شرکت ها :

منظور از مرجع ثبت شرکتها در تهران، اداره ثبت شرکت هاست و در شهرستان ها، دایره ثبت شرکت ها مستقر در اداره ثبت اسناد و املاک است و در نقاطی که دایره ثبت شرکت ها وجود ندارد، همان اداره ثبت و اسناد املاک است.


شرکت های غیر تجاری :

اشخاص حقوقی هستند که برای مقاصد غیر تجاری از قبیل امور علمی و ادبی یا امور خیریه تشکیل می شوند؛ اعم از اینکه موسسین قصد انتفاع داشته باشند یا نداشته باشند.


موسسه غیر تجاری انتفاعی :

اشخاص حقوقی غیر تاجر اما برای جلی منافع مادی و تقسیم منافع مزبور تشکیل شده اند؛ مثل موسسات آموزش عالی آزاد.


شرکت غیر تجاری غیر انتفاعی :

اشخاص حقوقی که غیر تاجر هستند و قصد کسب منافع مادی را نیز ندارند بلکه هدفشان عام المنفعه است. مانند انجمن های دینی و تبلیغی.


شرکت مدنی (معنای عام) :

شرکت عبارت  از عقدی است که در آن طرفین سرمایه یا کار خود را برای رسیدن به سودی خاص جمع می کنند.


شرکت مدنی (معنای خاص) :

شرکت عبارت است از اجتماع حقوق مالکین متعدد در شی واحد به نحو اشاعه.


شرکت های دولتی :

دارای دو خصیصه هستند : یک- با اجازه قانون یا به حکم قانون یا با اجازه دادگاه صالح، به صورت شرکت ایجاد شده اند و به عنوان شرکت دولتی شناخته می شوند.
دو- بیش از پنجاه درصد سرمایه آن متعلق به دولت یا شرکت دولتی است.


شرکت چند ملّیتی :

اگر یک شرکت در یک کشور تشکیل و ثبت شود و همان شرکت اقدام به تاسیس شرکت در کشورهای دیگر با تابعیت آن کشورها نماید، یا اقدام به خرید سهام شرکت هایی نماید که این شرکت ها تابعیت سایر کشورها را دارند شرکت های چند ملیتی گفته می شود.


شرکت نامه :

شرکت نامه، حاکی از عقد شرکتی است که بین شرکا منعقد شده و در واقع قرارداد انعقاد شرکت است که اراده شرکا مبنی بر تشکیل شرکت در آن متجلی شده و سهم ایشان را مشخص می کند.


اساسنامه :

دستورالعمل و شیوه عملکرد و اداره شرکت است گرچه در عمل همه  شرکت ها دارای اساسنامه هستند اما در متن قانون تجارت فقط در چارچوب شرکت سهامی تعاونی با مسئولیت محدود و مختلط سهامی، اساسنامه پیش بینی شده است.


شرکت های سهامی :

شرکتی است با دو مولفه؛ سرمایه در آن به طور مساوی به نام سهام تقسیم می شود. و اینکه مسئولیت سهامداران در قبال بدهی های شرکت محدود به مبلغ اسمی سهام آنهاست.


شرکت های سهامی عام :

شرکتی است که قسمتی از سرمایه اولیه آن توسط موسسین تامین می شود و قسمت دیگری باید به عرضه عمومی گذاشته شود. 


پذیره نویسی :

تامین بخشی از سرمایه شرکت سهامی عام از سوی عموم را پذیره نویسی گویند. پذیره نویسی یک عمل غیر تجاری است و پذیره نویسی در شرکت های سهامی خاص وجود ندارد. 


شرکت های سهامی خاص :

شرکتی است که تمام سرمایه آن توسط موسسین تامین می شود.


سهام :

سهام جمع سهم است. در شرکت های سهامی سرمایه شرکت به قطعات مساوی تقسیم می شود که به این قطعات مساوی سهام گفته میشود. سهم مشخص کننده میزان مشارکت و تعهدات و منافع صاحبان آن در شرکت های سهامی است. کلمه سهام صرفا در شرکت های سهامی و تعاونی است و در بقیه شرکت ها از واژه سهم الشرکه استفاده می شود.


سهام بانام :

سهامی که مالک آن مشخص و معلوم است و متعلق به شخصی شناخته می شود که سهام او به اسم او در دفتر ثبت سهام شرکت به ثبت رسیده است.


سهام بی نام :

سهامی که مالک آن مشخص و معلوم نیست و به صورت سند در وجه حامل تنظیم و ملک دارنده آن شناخته می شود مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. 


سهام ممتاز :

سهامی است که برای آن امتیازاتی بیش از سایر سهام در نظر گرفته شده است؛ سهام ممتاز ممکن است به موجب اساسنامه یا طبق تصویب مجمع عمومی فوق العاده پیش بینی شود.


سهام مدیریتی :

میزانی از سهام یک شرکت که دارنده آن طبق اساسنامه اختیار تعیین حداقل یک عضو را در هیات مدیره شرکت دارد.


سهام کنترلی :

حداقل میزان سهام مورد نیاز برای آنکه دارنده آن قادر به تعیین حداکثریت اعضای هیات مدیره شرکت باشد و بدین وسیله بتواند کنترل شرکت را به دست اشخاصی که خود می خواهد بسپارد.


سهام خزانه :

سهام یک شرکت است که توسط همان خریداری شده است و فقط شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس و بازارهای خارج از بورس است. این سهام با پیشنهاد سازمان بورس و اوراق بهادار به تصویب شورای عالی بورس و اوراق بهادار می رسد. شرکت ها فقط می توانند نهایتا تا سقف ده درصد از سهام خود را به عنوان سهام خزانه خریداری کنند.


دفتر ثبت سهام شرکت :

دفتری است که در شرکت نگهداری می شود و نام سهامداران و میزان سهام هر یک از ایشان در آن مندرج است.


اوراق قرضه :

ورقه قابل معامله است که معرف مبلغی وام با بهره معین است که تمام آن یا اجزای آن در موعد یا مواعد معینی باید مسترد شود. یعنی شخصی که ورقه قرضه را خریداری می کند مبلغ معینی را به شرکت وام می دهد تا در موعد سررسید اصل پول به همراه بهره آن را پس می گیرد. ( البته معامله ورقه قرضه بنا بر نظریه شورای نگهبان ربوی و خلاف شرع دانسته شده است و نهادی دیگری به نام اوراق مشارکت به جای آن تاسیس شده است.)


اوراق قرضه ساده :

ورقه ای است صرفا معرف مبلغی وام با بهره معین.


اوراق قرضه مرکب :

ورقه ای است که نوعی افزایش سرمایه را نیز برای شرکت رقم می زند که خود بر دو قسم است : ورقه قرضه قابل تعویض با سهام شرکت - ورقه قرضه قابل تبدیل به سهام شرکت


مجمع عمومی :

مجمع عمومی شرکت های سهامی از اجتماع سهامداران تشکیل می شود. مجمع عمومی به تصمیم گیری در موضوعات کلی شرکت مبادرت می ورزند و بر حسب نوع و اهمیت و ضرورت تصمیمی که قرار است اتخاذ کنند به سه شکل قابل تشکیل است: مجمع عمومی موسس - مجمع عمومی عادی - مجمع عمومی فوق العاده 


مجمع عمومی موسس :

رسیدگی به گزارش موسسین و تصویب آن که این گزارش باید حداقل پنج روز قبل از تشکیل مجمع عمومی آماده باشد. احراز پذیره نویسی کلیه سهام شرکت و تادیه مبالغ لازمه.تصویب آورده های غیرنقدی موسسین. تصویب مزایایی که پاره ای از سهامداران برای خود مطالبه کردند. تصویب طرح اساسنامه شرکت و اصلاح آن انتخاب اولین مدیران و بازرس یا بازرسان شرکت تعیین روزنامه کثیرالانتشار برای هرگونه دعوت یا اطلاعیه تا تشکیل اولین جلسه مجمع عمومی عادی. 


مجمع عمومی فوق العاده :  

هرگونه تغییر در مواد اساسنامه مانند تغییر نام  تغییر موضوع تغییر در سرمایه شرکت اعم از کاهش یا افزایش انحلال شرکت قبل از موعد ترتیب دادن سهام ممتاز  هرگونه تغییر در امتیازات وابسته به سهام ممتاز تصمیم راجع به انتشار اوراق قرضه  تصمیم راجع به تبدیل شرکت سهامی خاص به عام و بالعکس. تصمیم در مورد تبدیل سهام بی نام به بانام و بالعکس.


مجمع عمومی عادی:

رسیدگی به صورت های مالی شرکت اعم از تراز نامه ، حساب سود و زیان سال مالی قبل ، حساب صورت دارایی و مطالبات دیون شرکت ، صورتحساب دوره عملکرد سالیانه شرکت . تصویب تقسیم سود و اندوخته بین سهامداران، تعیین مدیر و بازرسان، تعیین حق الزحمه اعضای هیات مدیره و پاداش ایشان ، عزل مدیران و بازرسان، تعیین روزنامه کثیرالانتشار برای درج آگهی شرکت ، تصویب معاملات منعقده مابین شرکت و اعضای هیات مدیره یا مدیر عامل همان شرکت 


مجمع عمومی عادی سالیانه:

باید سالی حداقل یکبار  زمانی که در اساسنامه پیش بینی شده  است تشکیل شود 


مجمع عمومی عادی به طور فوق العاده:  

غیر از مواردی که در اساسنامه پیش بینی شده است بنابر تشخیص هیات مدیره یا بازرسان شرکت دعوت می شود. 


مجمع عمومی مختلط:

مجمعی است که برای تصمیم گیری درباره موضوعاتی که بعضی در صلاحیت مجمع عمومی عادی و بعضی دیگر در صلاحیت مجمع عمومی فوق العاده است، تشکیل می شود.


هیات مدیره :

 هیاتی از سهامداران شرکت سهامی انتخاب می شوند که وظیفه اداره شرکت را برعهده دارند 


هیات مدیره موظف:

آن دسته از اعضا که مرتب در شرکت حضور دارند و در قبال عضویت در خود در هیات مدیره حق الزحمه دریافت می کنند .


هیات مدیره غیرموظف:

آن دسته از اعضا که به نحو منظمی در شرکت حضور ندارند و حضور آنها هم محدود به جلسات هیات مدیره یا موارد ضرورت است. همچنین در قبال اعمال مدیریت خود حق الزحمه نیز دریافت نمی کنند .


سهام وثیقه مدیران:

برای تضمین خساراتی که ممکن است از تقصیرات به شرکت وارد شود مدیران باید تعدادی سهام را که در اساسنامه قید شده است ، دارا باشند؛ و هنگامی که خساراتی به شرکت  وارد شود از محل این سهام قابل برداشت باشد . 


رییس هیات مدیره:

هیات مدیره در اولین جلسه خود از بین اعضای هیات مدیره ، یک رییس و یک نایب رییس انتخاب می کند. که باید از اشخاص حقیقی باشند اما شخص حقیقی که از جانب شخص حقوقی عضو هیات مدیره به عنوان نماینده معرفی شده است هم می تواند به عنوان  رییس یا نایب رییس تعیین شود.


مدیرعامل:

شخصی است که توسط هیات مدیره برای اداره امور جاری شرکت تحت نظر هیات مدیره تعیین می شود. مدیرعامل حتما باید شخص حقیقی باشد و ممکن است یک نفر یا بیشتر باشد در صورتی که بیش از یک نفر باشد به آنها هیات عامل گفته می شود.


بازرسان:

اشخاصی که توسط مجمع عمومی برای نظارت به اعمال مدیران و حساب ها و معاملات شرکت انتخاب می شوند که هم می توانند  از بین سهام داران باشند  و هم خارج از شرکت و هم می توانند اشخاص حقوقی باشند و هم حقیقی 


بازرس علی البدل:

مجمع عمومی عادی باید یک یا چند بازرس علی البدل نیز انتخاب کند که در صورت معذوریت یا فوت یا استعفا یا سلب شرایط توسط بازرسان ، بازرسان علی البدل به ایفای وظیفه بپردازند.


تغییر سرمایه شرکت:

تغییرات سرمایه شرکت اعم است از افزایش سرمایه و کاهش سرمایه 


افزایش سرمایه شرکت:

افزایش سرمایه شرکت ممکن است به چند روش انجام شود: 

روش اول : از طریق صدور سهام جدید —- روش دوم : از طریق بالا بردن مبلغ اسمی سهام 


کاهش سرمایه شرکت:

به این معناست که شرکتی سرمایه ثبت شده خود را کاهش دهد. به عبارتی دیگر کاهش سرمایه به معنای کاهش سرمایه مندرج در اساسنامه از طریق تعدا سهام یا کاهش مبلغ اسمی سهام شرکت است. که به سه نحو است: اجباری- اختیاری و قضایی
کاهش اجباری سرمایه : اگر بر اثر زیان‌های وارده حداقل نصف سرمایه شرکت از بین برود باید سرمایه شرکت را‌ به طور اجباری کاهش یابد وگرنه شرکت منحل می شود. 
کاهش اختیاری سرمایه : اگر بدون آنکه کاهش سرمایه شرکت الزامی باشد مجمع عمومی به طور فوق العاده رای بر کاهش اختیاری سرمایه بدهد.
کاهش قضایی سرمایه : در شرکت های سهامی ممکن است تمام سرمایه در زمان تشکیل شرکت تادیه نشده باشد در اینصورت بقیه مبلغ در طول حیات شرکت مطالبه می شود؛ حال اگر مطالبه صورت نگیرد و هیات مدیره مجمع عمومی عادی به طور فوق العاده را برای کاهش سرمایه شرکت دعوت نکند، هر ذی نفع می تواند با رجوع به دادگاه صدور حکم برای کاهش سرمایه شرکت را تقاضا کند.


تصفیه:

تصفیه به مفهوم تعیین طلبکاران و بدهکاران شرکت ، فروش اموال شرکت ، وصول مطالبات از طلبکاران و تادیه دیون به بدهکاران است. در دو صورت امر تصفیه صورت می‌گیرد : اول کشف بطلان شرکت دوم انحلال شرکت 


بطلان شرکت :

در شرکت های سهامی ممکن است بطلان ناظر بر یکی از سه امر یاد شده باشد حالت اول اینکه مقررات قانونی در مورد تشکیل شرکت سهامی رعایت نشود ؛ حالت دوم اینکه مقررات قانونی در مورد عملیات شرکت صورت نگرفته باشد مثل امضای اسناد تعهد اور در معاملات صورت گرفته و حالت سوم بطلان تصمیمات شرکت که اگر مقررات قانونی در مورد تصمیماتی که توسط هر یک از ارکان شرکت اتخاذ می شود رعایت نشود.


انحلال شرکت:

به طور کلی انحلال شرکت را در دو مورد می توان خلاصه کرد: حالت اول ورشکستگی و حالت دوم موارد غیر ورشکستگی که شامل انتفای موضوع شرکت ، انقضای مدت شرکت ، درصورت تصمیم مجمع عمومی فوق العاده برای انحلال شرکت و در صورت حکم قطعی برای انحلال شرکت توسط دادگاه 


مدیر تصفیه:

دادگاهی که حکم بطلان شرکت را صادر می کند در ضمن حکم خود مدیر تصفیه را نیز تعیین می کند در صورتیکه مدیران تصفیه حاضر به قبول سمت خود نباشند دادگاه امر تصفیه را به اداره تصفیه امور ورشکستگی حوزه خود ارجاع می دهند. البته مشروط بر اینکه در مرکز اقامتگاه شرکت اداره تصفیه ورشکستگی وجود داشته باشد در غیر اینصورت دادگاه ناچارا مدیر تصفیه دیگری را تعیین می کند.


ناظر تصفیه:

ممکن است به موجب اساسنامه شرکت یا تصمیم مجمع عمومی برای دوره تصفیه یک یا چند ناظر تعیین شده باشند تا به عملیات تصفیه رسیدگی کنند. ناظران باید گزارش خود را در خصوص روند تصفیه به مجمع عمومی عادی تسلیم کنند.


حساب های شرکت:

اسناد زیر نمایانگر حساب های شرکتند که از قرار ذیل می باشد 
 اول- صورت دارایی و دیون شرکت در پایان سال  دوم- ترازنامه سوم- حساب عملکرد  چهارم – حساب سود و زیان شرکت پنجم- گزارشی درباره فعالیت و وضع عمومی شرکت طی سال مالی مزبور .


 

اسناد تجاری

اسناد تجاری عام :

اسناد تجاری هر سندی است که در مبادلات تجاری، یعنی مبادلات ناشی از اعمال تجاری به کار می رود ؛ مانند برات ، سفته، قبض انبار، چک، اوراق سهام، اوراق قرضه ، ضمانت نامه بانکی، بارنامه و….


اسناد تجاری خاص:

منظور اسناد تجاری جانشین پول است که معرف حق دینی حال یا با وعده کوتاه مدت هستند؛ چک – سفته – برات از مصادیق بارز اسناد تجاری به معنای خاص هستند که به دلیل نقش مهم و گسترده خود در نظام تجاری واجد نظام حقوقی خاصی هستند.


اصول مشترک اسناد تجاری:

اصول مشترک عبارتند از : اصل مسولیت تضامنی – اصل غیر قابل استناد بودن ایرادات- اصل استقلال امضائات- اصل دلالت بر مدیونیت- 


اصل مسولیت تضامنی اسناد تجاری:

دراسناد تجاری تمامی مسولین سند از صادرکننده تا ظهرنویس، در برابر دارنده سند، مسولیت تضامنی دارند و در عرض یکدیگرند.


اصل غیر قابل استناد بودن ایرادات:

امضا کنندگان اسناد تجاری نمی توانند در برابر دارنده با حسن نیت سند تجاری به روابط شخصی و خصوصی خود با صادرکننده با ظهرنویسان یا دیگر متعهدان سند استناد کنند ؛ به عبارتی در صورتیکه ایرادات جنبه شخصی و خصوصی دارند در برابر سند تجاری که دارای حسن نیت می باشد قابل استناد نیست.


اصل استقلال امضائات:

هر امضا در اسناد تجاری مستقل از سایر اعضا ایجاد منبع تعهد می کند. مثلا اگر اصالت یکی از امضاها از بین برود و باطل شود ، تعهدات سایر متعهدین همچنان برقرار است.


اصل دلالت بر مدیونیت:

در اسناد تجاری اصل بر مدیونیت صادرکننده سند است؛ یعنی اگر صادر کننده و ظهرنویس سند تجاری صادر کنند و به دیگری بدهند اصل بر این است که به  دارنده سند بدهکار بودند و خلاف این امر را باید صادرکننده یا ظهرنویس اثبات کند. 


اصل تنجیزی بودن اسناد تجاری:

اعمال حقوقی که بر روی اسناد تجاری اعمال می شود اصولا منجزهستند یعنی غیرمشروط هستند؛ مثلا قبولی برات باید منجز باشد و قبول مشروط در حکم نکول است. 


سند تجاری در وجه حامل:

سند تجاری زمانی که بدون قید نام شخص به عنوان دارنده سند صادر می شود و به قید در وجه حامل اکتفا می شود. در این حالت سند بدون نیاز به ظهرنویسی است و با قبض و اقباض مورد نقل و انتقال قرار می گیرد. 


سند تجاری در وجه شخص معیّن:

سند تجاری با درج نام شخص معین به عنوان دارنده سند صادر می شود که خود می تواند اقدام به دریافت وجه سند تجاری کند. 


سند تجاری در وجه حواله کرد:

سند تجاری با درج نام شخص معینی به عنوان شخص دارنده سند تجاری صادر می شود که خود می تواند اقدام به دریافت وجه سند تجاری نماید یا آنکه آن را به موجب ظهرنویسی به دیگری انتقال دهد تا شخص به عنوان دارنده سند راسا اقدام به دریافت مبلغ کند.


ظهرنویسی :

ظهرنویسی به معنای پشت نویسی است؛ ولی بیشتر منظور درج هر عبارت تعهد آور یا موثر در سند تجاری، چه در روی آن و چه در پشت آن ، از جانب شخصی غیر از صادرکننده سند تجاری است 


ظهرنویسی انتقالی:

انتقال مبلغ سند تجاری توسط دارنده تجاری به شخص دیگری را ظهرنویسی گوییم؛ پس از انتقال شخص منتقل الیه دارنده سند تجاری می شود و شخص ناقل ظهرنویس. 


ظهرنویسی وکالتی:

دارنده سند تجاری آن را ظهرنویسی کند اما این ظهرنویسی باعث انتقال مبلغ سند تجاری به دیگری نشود بلکه فقط به دیگری وکالت دریافت وجه سند را بدهد.


ظهرنویسی وثیقه ای:

دارنده سند تجاری آن را ظهرنویسی می کند اما این ظهرنویسی باعث انتقال مبلغ سند تجاری به دیگری نمی شود بلکه فقط سند تجاری به عنوان وثیقه طلب یکی از طلبکاران ظهرنویسی می‌کند. در صورتیکه دین خود را پرداخت نکند، طلبکاران بتوانند از محل وصول سند ، طلب خود را دریافت کنند.


برات:

برات سند تجاری است که به موجب آن صادرکننده، با صدور و تقدیم آن به دارنده برات، او را برای دریافت مبلغی پول به سود شخص دیگری به نام برات گیر می فرستد؛ اگر برات گیر برات را قبول کند، دارنده برات می تواند با ارایه برات به براتگیر مبلغی پول را از او دریافت کند.


برات کش:

صادرکننده برات یا برات دهنده ، شخصی است که برات را صادر می کند و آن را به دیگری تقدیم می کند تا این مبلغ را از شخص محال علیه دریافت کند.


دارنده برات:

شخصی است که در حال حاضر برات در اختیار اوست و می تواند به محال علیه رجوع کند و مبلغ را دریافت کند.


برات‌گیر:

محال علیه یا همان شخصی که در برات برای پرداخت مبلغ مشخص شده است (معمولا بانک ها این وظیفه را برعهده دارند)


ظهرنویس:

شخصی است سابقا دارنده برات بوده است و او برات را به شخص دیگری منتقل کرده و در حال حاضر دارنده برات نیست.


برات وعده از رؤیت:

این وعده ممکن است یک یا چند روز یا چند ماه از روزی باشد که برات به رویت برات گیر می‌رسد 


برات به رؤیت:

در صورتیکه برات گیر برات را قبول کند باید وجه برات را فورا و در زمان رویت تایید کند؛ این برات عندالمطالبه یا برات دیداری نیز نام دارد.


برات به وعده از تاریخ صدور:

این وعده ممکن است یک یا چند روز یا چند ماه از تاریخ صدور برات توسط صادرکننده برات باشد؛ 


برات با تاریخ معین:  

در این نوع برات تاریخ دقیق و معینی به عنوان زمان تادیه وجه برات در نظر گرفته شده است.


برات رجوعی:

براتی است که دارنده برات اصلی پس از اعتراض عدم تادیه صادر می‌کند تا از طریق آن وجه برات اصلی و مخارج اعتراض عدم تادیه و تفاوت نرخ را دریافت کند. 


قبول برات:

برات گیر در برابر ارایه برات ممکن است آن را قبول کند یعنی آنکه این تعهد را بر عهده بگیرد که مبلغ برات را در موعد تادیه
 کند.


قبول جزیی :

قبول ممکن است کامل یا جزیی باشد در قبول جزیی برات گیر فقط بخشی از برات را قبول می‌کند؛ در این صورت برات را برای بقیه مبلغ می تواند اعتراض نکول نماید.


قبول مشروط:

اگر قبول منوط و معلق به شرطی باشد، در این صورت برات از نظر حقوق تجارت نکول شده محسوب می شود. اما برات گیر در حدود شروطی که قرار داده شده است طبق قواعد عمومی حقوق مدنی مسئول است.


نکول برات:

همچنین برات گیر می تواند برات را قبول نکند و اصطلاحا آن  را نکول کند و عدم قبول پرداخت مبلغ برات را در موعد تادیه اعلام کند. 
وا خواست نکول: نکول برات توسط برات گیر توسط تصدیق نامه ای مشخص اثبات می شود که به طور رسمی و از طرف دفتر دادگاه تنظیم می شود. به این تصدیق نامه اعتراض یا واخواست یا پروتست نکول نی گویند.


سفته:

سفته یا فته طلب سندی است که به موجب آن شخصی به نام صادر کننده سفته ، تعهد می کند که مبلغی وجه نقد را در موعدی که تعیین می شود، در وجه حامل یا به شخص معینی پرداخت کند.


صادرکننده سفته:

کسی که سفته را صادر می کند و آن را به دیگری تقدیم می کند تا این شخص وجه سفته را پس از مدتی از او دریافت کند.


دارنده سفته:  

کسی که در حال حاضر سفته را در اختیار دارد و می تواند با رجوع به صادرکننده سفته وجه آن را دریافت کند.


ظهرنویس سفته:

شخصی که سابقا دارنده سفته بوده است و او سفته را به شخصی منتقل کرده است و در حال حاضر سفته در اختیار او نیست.


سفته گیر:  

سفته گیر یا محال علیه در وضعیت حقوقی سفته وجود ندارد و سفته متضمن تعهد پرداخت است نه دستور پرداخت ؛ در سفته ، صادر کننده به شخصی دستور پرداخت نمی دهد بلکه خود متعهد می شود سند تجاری را پرداخت کند این امر برخلاف وضعیت حقوقی چک و برات است. 


سفته موعد معین:

سررسید تادیه وجه سفته ممکن است در تاریخ مشخصی صادر شود که مانند سفته به وعده است و در عمل تفاوتی با یکدیگر نمی کند. 


سفته عندالمطالبه:

بدین نحو مقرر می شود که سفته در هر زمان که به صادرکننده رجوع کندو از او مبلغ سفته را مطالبه کند، صادرکننده سفته وجه را باید به او بپردازد. البته باید گفت که در قانون تجارت سفته به وعده از تاریخ رویت پذیرفته نشده است.


چک:

سندی است که به موجب آن شخصی به نام صادرکننده چک، وجوه یا اعتباری را نزد شخص دیگری که محال علیه نام دارد کلا یا بعضا مسترد می کند یا به شخص دیگری واگذار می کند. 


صادرکننده چک:

شخصی که چک را صادر می کند و آن را به دیگری تقدیم می کند تا این شخص وجه چک را از شخص ثالثی که محال علیه نام دارد ، دریافت کند.


دارنده چک:

شخصی که چک در اختیار اوست و با مراجعه به محال علیه می تواند مبلغ چک را تادیه نماید. 


محال علیه چک:  

همان شخص ثالثی است که در چک برای پرداخت مبلغ چک پیش بینی شده است. 
طبق قانون تجارت محال علیه هر شخص حقیقی یا حقوقی اعم از بانک یا سایر موسسات حقوقی خواهد بود ؛ اما بنابر قانون صدور چک فقط بانک به عنوان محال علیه چه دولتی چه خصوصی است.و قانون صدور چک جزئا قانون تجارت را نسخ کرده است.


چک عادی :

چکی است که توسط شخصی که صاحب حساب جاری است بر عهده بانک صادر می شود؛ و دارنده چک هیچ تضمینی برای قابل پرداخت بودن چک و امکان دریافت مبلغ آن از بانک در اختیار ندارد.


چک تایید شده:

شباهت بسیاری با چک عادی دارد با این تفاوت که بانک (محال علیه) تادیه وجه نقد را تضمین می کند ؛ پس دارنده چک دارای یک تضمین است که چه مبلغ در حساب صادر کننده باشد یا نباشد، بانک چک را پرداخت می کند. البته چنین چک هایی در کشور ما مورد استفاده واقع نشد؛ 


چک تضمین شده:

چکی است که توسط خوده بانک صادر می شود یعنی بانک هم صادرکننده چک است و هم محال علیه چک؛ تادیه مبلغ چک توسط خوده بانک تضمین می شود و این نوع چک در کلیه شعب بانک قابل وصول است.


چک مسافرتی:

چک مسافرتی یا چک در گردش چکی است که توسط بانک صادر می شود و وجه آن در هر یکی از شعب آن قابل وصول است این چک به درخواست خود بانک صادر می شود و به درخواست اشخاص می توان در اختیار آنها قرار داد؛ 


چک سفید امضاء:

صادرکننده چک را امضا نموده ولی برخی از مفاد چک که معمولا مبلغ چک است را درج نکرده است و تکمیل آن را به خواست دارنده واگذار کرده است.


چک مشروط:

در صورتیکه در متن چک ، وصول آن منوط به تحقق شرطی باشد یا آنکه بدون قید در متن چک ثابت شود که وصول وجه آن منوط به تحقق شرطی است که در سندی جداگانه وصول وجه را منوط به انعقاد معامله می کند. 


چک بابت تضمین:

اگر در متن چک قید شده باشد که چک بابت تضمین انجام تعهدی یا معامله ای است یا آنکه بدون قید در متن چک ثابت شود که چک بابت تضمین انجام معامله یا تعهدی است؛


چک بدون تاریخ:  

چکی است که صادرکننده چک را بدون تاریخ به دارنده چک تحویل داده باشد و خوده دارنده یا شخص ثالثی راسا تاریخی را در آن درج کند


چک روز:

چکی که تاریخ آن منطبق با تاریخ واقعی صدور چک باشد، اصطلاحا چک روز نامیده می شود. 


چک بلامحل:

چک بلامحل چکی است که صادرکننده در حساب بانکی خود به اندازه مبلغ چک موجودی نداشته باشد 


چک پرداخت‌نشدنی:

چک پرداخت نشدنی چکی است که به هر دلیل اعم از فقدان موجودی کافی ، مسدود بودن حساب ، عدم مطابقت امضا و… پرداخت نشود. در واقع بین این دو نوع چک رابطه عموم و خصوص مطلق وجود دارد . 


اوراق مشارکت:

اوراقی هستند که به موجب آن شخص سرمایه گذار بخشی از سرمایه مورد نیاز سرمایه پذیر را برای اجرای پروژه هایش تامین می کند و بر اساس توافق طرفین در سود و زیان آن شریک می شود و در پایان هر دوره مالی پس از کسر هزینه ها ، سود به دست آمده بر حسب نسبت هایی که در قرارداد توافق شده بین صاحب سرمایه و عامل اقتصادی تقسیم می شود. 


اوراق مشارکت ساده:

اوراقی هستند که دارنده آن در سررسید صرفا اصل مبلغ و سود آن را دریافت می کند. 


اوراق مشارکت مرکب:

اوراق مشارکت مرکب فقط در شرکت های سهامی عام قابل تصورند و از انواع اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام و اوراق مشارکت قابل تعویض با سهام برخوردارند.


ورشکستگی

ورشکستگی :

تاجر اعم از شخص حقوقی یا حقیقی اگر در تادیه وجوهی که بر عهده اوست، دچار توقف شود و به واسطه این توقف و به منظور حفظ حقوق طلبکارانش از تصرف در اموالش ممنوع شود، به این نوع ممنوعیت که نوعی حجر حمایتی نیز محسوب می شود، ورشکستگی می گویند. 


اعسار:

اعسار به وضعیت شخص غیر تاجری گفته می شود که به دلیل عدم دسترسی به مال خود یا کافی نبودن دارایی اش قدرت پرداخت هزینه های دادرسی یا بدهی های خود را نداشته باشد؛ افلاس معادل فقهی اعسار است.


دوره توقف:

دوره توقف از زمانی که حکم ورشکستگی اعلام می شود، مبنی بر این امر که تاجر از این تاریخ در تادیه دیونش دچار توقف شده است. 


دوره مشکوک:

فاصله توقف تاجر تا صدور حکم ورشکستگی را دوره مشکوک می گویند.


دوره ورشکستگی:

فاصله صدور حکم بدوی ورشکستگی تا خاتمه ورشکستگی را دوره ورشکستگی می گویند که آغاز این با صدور حکم بدوی است نه حکم قطعی دادگاه.


عضو ناظر:

عضو ناظر وظیفه نظارت در اداره امور ورشکستگی را دارد ؛ عضو ناظر توسط دادگاه تعیین می شود.


ورشکستگی عادی :

 نوعی ورشکستگی که معمول جریانات عادی امور و عوامل پیش بینی نشده است؛ در این حالت مرتکب تقصیر و تقلبی نشده است.


ورشکستگی به تقصیر(اجباری):

در این حالت قاضی باید تاجر را ورشکسته اعلام کند؛ به عبارت دیگر علاوه بر آنکه تاجر از حیث تجاری ورشکسته شده است از حیث جزایی نیز مرتکب جرم شده است و محکوم به مجازات ورشکستگی به تقصیر می شود مانند: زیادتر بودن مخارج شخصی نسبت به درآمد در دوران قبل از ورشکستگی ؛ صرف کردن مبالغی برای معاملاتی که احتمال سود آن بسیار کم است یا منوط به اتفاق محض است؛ ترجیح یکی از طلبکاران بر دیگران در دوران توقف در پرداخت دیون.


ورشکستگی به تقصیر( اختیاری):

در این حالت قاضی ممکن است تاجر را ورشکسته به تقصیراعلام کند که این اختیار با دادگاه است نه دادسرا؛
مانند اینکه تاجر تعهد غیر متعارفی به نفع دیگری بر عهده بگیرد ؛ در صورت عدم اعلام توقف عملیات تجاری خود به دادگاه یا عدم تسلیم دفاتر تجاری؛ 


ورشکستگی به تقلب:

در این نوع ورشکستگی ، تاجر با تقلب و سوء نیت دست به اقداماتی می زند تا خود را ورشکسته و ناتوان از تادیه دیون معرفی کند. ورشکستگی به تقلب نیز مانند ورشکستگی به تقصیر جرم محسوب می شود ؛ انواع ورشکستگی به تقلب عبارت است از مفقود کردن دفاتر توسط تاجر ورشکسته، مخفی کردن قسمتی از دارایی های خود، انجام تبانی یا معاملات صوری، مدیون شدن تاجر توسط خودش به طور تقلب به میزانی که در حقیقت مدیون نیست.


تصفیه عادی :

اداره تصفیه دو بار هم در روزنامه رسمی و هم در روزنامه کثیرالانتشار اقدام به نشر آگهی می کند؛ فاصله این دو آگهی نباید کمتر از ده روز باشد. 


تصفیه اختصاری:

در صورتیکه با نظر اداره تصفیه ، حاصل فروش اموال ورشکسته که صورت برداری شده است برای پرداخت هزینه ورشکستگی کافی نباشد؛ اداره تصفیه فقط یکبار نشر آگهی می کند که در ظرف چهل روز هر کسی هر ادعایی دارد مطرح نماید سپس به هر ترتیب که اقتضا کند اقدام به فروش اموال نموده و حاصل را بین آنان تقسیم و ختم عملیات تصفیه رو اعلام می دارد.


دعوای استرداد:

بدین معنا که شخصی که مالی در دست تاجر دارد به جای آنکه وارد صف غرما بشود، مال خود را مسترد کند و بدین ترتیب به تمام طلب خود نائل شود.


دعوای استرداد (مالکیت):

مدعی استرداد با اثبات مالکیت نسبت به مال مورد نظر می تواند آن را استرداد کند.


دعوای استرداد (حق فسخ):

مدعی دعوای استرداد با اثبات حق فسخ و اعمال آن می تواند مال مورد نظر را استرداد کند.


صف غرما:

در تداول عامه ، تقسیم کردن مال ورشکسته ای به نسبت میان دائنان . بهره بهره کردن مال ورشکستی را میان خود، به تساوی در ضرر؛ یعنی هریک به نسبت طلب خود ضرر متساوی متحمل شوند


قرارداد ارفاقی:

قراردادی است بین طلبکاران و تاجر ورشکسته مبنی بر اینکه حصه ای از اموال که به ایشان می رسد دریافت نکنند؛ بلکه آن را در اختیار تاجر قرار می دهند تا تاجر فعالیت های تجاری خود را ادامه دهد و کل طلب را دریافت کنند. 


تفریغ حساب:

تفریغ حساب زمانی صورت می گیرد که تمام اموال موجود تاجر بین طلبکاران تقسیم شود و دیگر مالی برای تقسیم باقی نماند. تفریغ حساب موجب برائت دمه تاجر نیست و تاجر همچنان مسول پرداخت دیون است. ایضا تفریغ موجب خروج تاجر از حجر نیست.


اعا‌ده اعتبار :

بدین معنی است که تاجر اهلیت تجاری خود را باز یابد؛ و از حالت ورشکستگی خارج شود. اعاده اعتبار تاجر موجب خروج ورشکستگی و ممنوعیت های ناشی از آن است.


اعاده اعتبار(واقعی):

هر تاجر ورشکسته که کلیه دیون خود را با متفرغات و مخارجی که بر آن تحمیل شده است، بپردازد حقا اعاده اعتبار می کند. 


اعاده اعتبار (قانونی):

در صورتی تاجر اعاده اعتبار قانونی می کند که سه شرط ذیل محقق شده باشد: اول حداقل پنج سال از تاریخ اعلان ورشکستگی گذشته باشد؛ دوم تاجر صحت عمل خود(حسن نیت توجه به دستورات دادگاه و مدیر تصفیه) را اثبات کرده باشد.سوم در صورتیکه قرارداد ارفاقی منعقد شده باشد و تمام وجوه به موجب قرارداد پرداخت شده باشد یا طلبکاران او را بری ذمه کنند یا به اعاده اعتبار رضایت دهند.